.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام
.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام

دانلود خاطره جالب و خنده دار رحیم پور از پذیرش قطعنامه

دانلود خاطره جالب و خنده دار استاد حسن رحیم پور  ازغدی از پذیرش قطعنامه

خاطره ای بسیار زیبا و پر معنی ... همراه با یک اتفاق جالبتر، که ... خودتون بخونید و ببینید

جنگ تمام شد و داشتیم خط رو تحویل میدادیم، داشتیم با اتوبوس بر میگشتیم ... از اهواز به مشهد که 2 روز تو راه بودیم ... یه آقای شعبانی بود که نمیدونم الآن شاید تو همین جلسه هم باشه، نباشه، نمیدونم آقای شعبانی نامی بود، از بچه های شهرستانی ... (یک صدا از داخل جمعیت میگه: آقای شعبانی اینجا هستند!) آقای شهرستانی اینجایه؟؟ ... شما همون آقای شعبانی هستید؟؟ ... عجب، خوب، با اتوبوس با هم آمدیم از اهواز تا مشهد ... خوب پس الآن میخوام یه چیزی رو لو بدم، شما رو ... میخواستم غیبتت کنم، حالا که هستی نمیشه ... اگر شما همون آقای شعبانی هستید، اگر یادت باشه شما صدای خیلی بدی داشتی ...

 

ادامه مطلب ...

به‌ خدا گفتم‎ نامردی اگر شهیدم‌ کنی!

به‌ خدا گفتم‎ نامردی اگر شهیدم‌ کنی!


تو سه راه مرگ شلمچه داشتیم نفربر رو از مجروح پر می کردیم که بفرستیم عقب. راننده هی داد می‌زد که دیگه بسه جا نیست اما ما هی مجروح ها رو هر جوری بود هل می دادیم تو تا برن عقب. تا نفر بر راه افتاد من خودم گلوله تانک عراقی رو دیدم که اومد نشست تو پهلوی نفربر! من فقط گفتم یا زهرا...

مگر کسی که خاطراتش را در  800 صفحه (آن هم با فونت ریز!) منتشر کرده است هنوز حرف نزده‌ای دارد؟ بقیه را نمی دانم اما حمید داوودآبادی حتما دارد. یک ساعتی در دفتر سایت ساجد مهمانش بودیم و گفتیم و شنیدیم. داوودآبادی بی تعارف و خیلی صمیمانه گفت که از خدا خواسته شهید نشود تا چیزهایی را که دیده است روایت کند. می گفت حالا که به سایت و وبلاگ و کتاب‌هایم نگاه می‌کنم انگار خدا می گوید بیا، شهیدت نکردم، حالا ببینم چه می کنی. مهمان دومین «باشگاه چانه زنی» خیلی دوست داشتنی بود. تا از نزدیک نبینیدش باور نمی‌کنید!
 
ادامه مطلب ...