.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام
.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام

پاسخ استاد قنبریان به نقد مستند فراماسونری دجال آخرالزمان نیست

پاسخ استاد قنبریان به نقد مستند "فراماسونری دجال آخرالزمان نیست"  

  

 

  

میدان دوسر برد ! 

 

۱- چرا«بازی» چرا«دوسر باخت» ؟!

میدان «نقد» و «نظر»، «میدان باز» است نه «بازی» و ثمره اش صد در صد «برد» است نه با خت. جناب خادم الامام ما پیرو مکتب علی(ع) هستیم مکتب «احدی الحسنیین» یعنی دو سر برد. باخت کدام است؟! اگر نقد این کمترین بر نظریه شما وارد باشد که واضح است رشدی برای جامعه مهدوی است چون تطبیقی ناروا را ابطال کرده است و اگر نقد وارد نباشد هم باز برد است برای منتظران چون با نقد نقد و اصلاحهای درونی، نظریه پخته تر عرضه می شود.

فرمایشات امیر المومنین(ع) را به یادتان می آورم که فرمود:

- اضربوا بعضٍ الرأی ببعض یتولدُ منه الصواب (غررالحکم/۱۰۰۶۳): تضارب آرا کنید تا ازآن رأی صواب پدید آید

- امخضوا الرأ مخضَ السّقإ ینتج سدید الاراء (غررالحکم/۱۰۰۶۲): نظریه و رای را مثل مشک بزنید(نقد کنید) تا آرا محکم نتیجه دهد

- مناقشةُ العلمإ تنتجُ فوائدهم و تکسب فضائلهم(غرر الحکم/۲۷۳): مناقشه علما با هم (در آرا و نظریات)ثمره اش ظهور فواید آنها و کسب فضایل است

 

دوست عزیز اگر در واقع نفس الامر فراماسونری و دجال منطبق نباشد روزی بر ملا می شود واگر قبل از تحقیق کافی به باور منتظران رسیده باشد آنروز خسارتی عظیم ترداریم نمونه ای از این ریزشها را در برخی تطبیقهای غیر اصولی و غیر مستند به تازگی از سر گذرانده ایم (سی دی ظهور بسیار نزدیک است که مصور وب سایتها و وبلاگهای متفاوت بود) باخت واقعی آنجاست نه بررسی های مدقانه در مرحله تحقیق وسخت گیری درقبال باور داشتها. فراموش نکنید «لا سنة افضل من التحقیق» [علی(ع)/غرر الحکم/۶۸۴] اگر نظریه ای با اشکالاتی منطقی و به حق منقرض شود و صاحب آن گردن نهد این مغلوب شدن و باخت نیست عین برد است «المغلوب بالحق غالب /امام علی(ع)» فراموش نکنید بنده هم مثل شما از بدی فراماسونری و حتی زمینه سازی اش برای خروج دجال سخن بسیار گفته ام اما آنرا عین دجال نمیدانم تا به روایات اهلبیت پای بند بمانم 

 

۲- عدم رعایت انصاف !

دوست عزیز آنچه بین صاحبان نظریات و ناقدان خوب است مورد کنکاش و مناقشه باشد «انگیخته ها» و خود نظرات و نقد هاست نه «انگیزه ها» و نیت ها یا نمره دهی ها و…

رعایت یا عدم رعایت انصاف علمی، واتقان یا سستی حرف رقیب را بر عهده مخاطبان بگذارید و به اصل بحث بپردازید. اگر از اطناب گویی و مفصل نویسی که دأب شماست پرهیز و از حواشی حذر کرده به اصل بحث و اشکالات بپردازید مخاطب از شما راضی تر و به اخلاق هم نزدیک است بگذریم که همین نوشته اخیر هم صراحتاً دارید: «در هر صورت انسان جایز الخطاست و خطا کردن جزئی از ذات انسان میباشد بنابراین ما نیز از این قانون مـسـتـثـنی نیستیم در مورد تطبیق دجال با فراماسونری نیز باید ذکر کنیم که ما این مسئله را به صورت احتمال قوی ذکر می کنیم اما ادعا نمی کنیم این مطلب صد در صد قطعی است»

این خلط بین ساحت «بساطت» و «ترکیب» در علم و جهل است و مشکلی را حل نمی کند.

شما در ساحت بسیط علم، قاطعانه می گویید فراماسونری دجال است چون عدم اصابه به واقع و احتمال خطا در ساحت ترکیب بالای سر هر نظریه ای هست می گویید انسان جایز الخطاست و…

از حواشی بکاهید و به متن ما جرا توجه کنید. 

 

۳- مناقشه در مثال بجای پاسخ به اشکال !

در نوشته قبلی تان که بلافاصله پس از نقد بنده نگاشتید اصلا تصور کردید بنده کریس آنجل را دجال گرفته ام! و اشکال کردید که کجا او از اصفهان خروج کرده یا خراسان؟ 

  

حالا هم که ظاهرا رفته اید و کامل گوش داده اید و شاید در سایر صحبتهای این کمترین تحقیق کرده اید کمی تعدیل شده اید اما باز به جای استدلال به مناقشه در مثال روی آورده اید که او یک دغل کار است و جزئی از جریان فراماسونری و می فرمایید بنده اطلاعات غلط داده ام و بازی خورده ایم و…!

ظاهرا از الفبای نقد این است که در مثال جای مناقشه نیست.

بنده درآن سخنرانی هویت جمعی داشتن دجال را قویا رد کرده و دو گزینه احتمالی (البته قابل جمع) بجایش طرح میکنم: 

 

۱- دجال می تواند یک موجود متشخص رجعتی باشد (که در بسته کیستی دجال مفصل بدان پرداخته ام).

دانلودبسته کیستی وچیستی دجال       

  

2- دجال یک انسان موجود آخرالزمان اما ساحر و جادوگر یا شعبده باز سپس برای دادن نمونه کوچک و تنظیر از باستان المقنع و ماه کذایی او و در عصر مدرن هم مثل آنجل را مثال آورده ام  

  

و تا کید هم کرده ام که هر گز کریس آنجل در قد قواره دجال نیست 

  

بلکه یک نمونه و مثل است برای دادن تصویر. البته اگرضربدر هزار کنید نمایی از دجال می تواند باشد.

حال مناقشه در این مثال و به حاشیه بردن بحث و اتهام بازی خوردن و… چه مشکلی از شما حل می کند؟ پاسخ کدامیک از اشکالات به نظریه شما می شود!

دوست عزیز سلمنا که انجل یک دغل کار است و حرف شما درست باشد این دقیقا یعنی طرح دستی شعبده بازی (که غیراز سحر و جادوست و آنجا توضیح داده ام) باز هم مثالی برای بنده می تواند باشد به تعبیر دیگر آنجل از دوحال خارج نیست. 

 

الف – ساحر و جادوگر 

 

ب – شعبده باز و… (چنانچه ماه المقنع هم چین بود)

در هر دو احتمال یک تنظیر و مقیاس کوچک برای دجال بنابر احتمال مرد متشخص در اخرالزمان و آشنای فنون جادو و شعبده می باشد.

(که البته احتمال موجودی رجعتی راجح تر است که مفصل بدان پرداخته ام)

پس به جای این حاشیه پردازی ها به اشکالات رجوع و برای آنها پاسخ منطقی تدارک کنید. تا مخاطب را اقناع کنید و وقتش را بی خود هدر ندهید. مثالها را اهل لب و عقل خوب دریافت کرده جای خود بحث نمیگذارند (ضروب الامثال تضرب لاولی النهی والالباب . امام علی(ع)/غرر/۶۸۳

 

۴- نظر علما و بزرگان

در این بخش با جناب خادم الامام دو سخن دارم

الف – در مباحث نظری- که البته جای تقلید نیست- در هنگام آوردن نظریه خود خوب است برای تایید (بعنوان موید نه دلیل) نظرات همراستای از بزرگان را هم بیاورید اما هیچ وقت در جواب منتقد خود آن بزرگان را به رخ نکشید که نوعی مغالطه است.

 

ومناقشه بر سر آرا و نظرات را به سر اشخاص می آورد که سد راه فهم یا خدای نکرده جسارت به بزرگان را منجر می شود.

اگر نظرآن بزرگ را قبول دارید- که بعنوان تایید خود آورده اید- خوب ازطرف او پاسخگوی اشکالات باشید نه اینکه دوباره رای آن عزیز را به رخ بکشید که نوعی مصادرۀ بحث است.

به این فرمایش رهبر معظم ارج نهید که اخیرا باز گله نمودند که چرا علی رغم تاکید صدباره باز کرسی های آزاد اندیشی دایرنشده است!

دوست عزیز این طلبه کوچک از همان بزرگان فراگرفته ام که بر سر درس با اشکال و انتقاد علمی علی رغم ارجمندی مقام استاد اتقان علمی خود و نظریات را منجر شوم امیرالمومنین به ما آموزاند:«با اهل ورع و حکمت همنشین باش و زیاد با آنها مناقشه کن چرا که اگر جاهل باشی (از این طریق) به تو علم می آموزند و اگر عالم باشی (صاحب نظر) علمت (با این روش) زیاد تر می شود» (غرر/۹۸۸۷)

همچنین فرمود: الشرکة فی الرأی تؤدی الی الصواب (غرر/۱۰۰۶۱) «مشارکت کردن رای و نظر موجب رسیدن به صواب می شود»

دوست عزیز کتاب آن بزرگان چند دهه قبل نوشته شده و اولین تلاشها در این حوزه پژوهشی است با این همه مواجهه آراء و تضارب صورت گرفته اگر نظریه ای از آن بزرگان عوض شود ملامتیی و تنقیصی برای آنان نیست رهبر معظم انقلاب درباره برترین متفکر معاصر ما – شهید مطهری – فرمود نباید در او ماند. عادت کنید این فرمایش علوی را در خود نهادینه کنید که «خذالحکمة ممن اتاک بها وانظر الی ماقال و تنظره الی من قال»(غرر/۶۱۲) «حرف حکیمانه را از هر کسی که آورد دریافت کن به گفته نظاره کن نه گوینده»

همچنین فرمود:« رای خطیر (نظریه بزرگ) را کوچک نشمار حتی اگر مرد حقیری آنرا عرضه کند» 

 

ب ) تحمیل نظریه خود به رهبران دینی !

توصیه دیگر به جناب خادم الامام این است که برای درست کردن کثرت موید از سخنان بزرگان، نظریه خویش را به رهبران دینی تحمیل ننمایند.

ـــ درباره امام خمینی(ره) آورده اند: «از سوی دیگر امام خمینی هم بارها آمریکا را شیطان بزرگ نامیده اند این نامگذاری ها نشان میدهد که در ورای الفاظ ظاهری باید به لایه های پنهانی معانی روایات نیز توجه کرد»!

اینکه امام، آمریکا را شیطان بزرگ خوانده چگونه تاییدی برای فراماسونری بودن دجال است؟! حتی چگونه تاییدی براصل این رویکرد یعنی تأویل ظاهر کلمه «دجال» بر یک هویت جمعی (مثل نظام سلطه، فراماسونری و…) است؟!

در اینکه تعبیر امام عزیز، استعاری و کنایی است بین ما و شما اختلافی نیست اما استفاده اش در ما تحن فیه جز دو احتمال دارد: 

 

الف)دجال در کلمات معصومین هم مثل این تعبیر در کلام امام باشد! 

 

ب) این تعبیر کنایی و استعاری را امام از روایات گرفته و در واقع فهم امام از روایات است. که ظاهرا منظور شما این است و این احتمال هم بدرد شما می خورد.

ولی آیا واقعا این تاییدی بر نظریه یا حتی رویکرد شما می شود؟!

توضیح اینکه استعمال الفاظ دو گونه است: 

 

الف) استعمال حقیقی: جایی که لفظ برای همان چیزی استعمال شود که برای آن وضع شده است مثل استعمال «شیر» در «حیوان درنده ای که می شناسیم» 

 

ب) استعمال مجازی: جایی که لفظ برای چیزی غیر از آن حقیقت که برایش وضع صورت گرفته استفاده شود مثل بکار گرفتن لفظ «شیر» برای «انسان شجاع»(۱)

حال به ما پاسخ دهید استفاده «شیطان بزرگ» برای آمریکا یک لفظ مجازیاست یا حقیقی؟!

شکی نیست که شیطان نزد امام یک موجود متشخص است و افرادی در جن و انس دارد حال بر سبیل مجاز آمریکا را هم یکی از شیاطین بلکه بزرگترین آنها می شمارد.

این چه ربطی دارد که شما از این استعمالات مجازی – که بسیار هم شایع است و عقلایی – استفاده کنید و تطبیق دجال بر فراماسونری را نتیجه بگیرید؟

اگر فراماسونری را «دجال وش» و «دجال گونه» میخوانید هیچکس مخالفتی نداشت اما «فراماسونری دجال آخر الزمان است» یعنی نام دجال از سوی ادیان برای حقیقتی بنام فراماسونری وضع شده و استعمالش در اینباره حقیقی است. این تحمیل نظر خود بر رهبران را درباره رهبر معظم انقلاب هم سرایت می دهید می نویسید: «مقام معظم رهبری گرچه صریحا از دجال نام نبرده اند اما بارها به خطر نظام سلطه اشاره کرده اند»

سپس گفته اید چون نظام سلطه و فراماسونری بر هم منطبق اند پس این فرمایشات را هم موید خود گرفته اید! متوجه هستید چه لازمه گیریهای فاسد می کنید؟

۱) خط نظام سلطه در زبان رهبری

۲) نظام سلطه همان فراماسونری است (به اثبات شما)

۳) فراماسونری هماد دجال است (به ادعای شما)

»»»»» پس رهبری هم موید ماست !

درحالی که رهبر انقلاب منطقا می تواند دوتای اول را ملتزم باشد (که فقط به اولی تصریح کرده اند) اما سومی را منکر باشند. چه ملازمه ای بین گزاره ۱و۲ باگزاره ۳ وجود دارد؟

چون نظام سلطه فراماسونری است و بد پس دجال آخر الزمان همان فراماسونری است؟!!

 

اما تعبیر خر دجال در تعبیر ایشان (بوق استکبار و خردجال) که ذکر کرده اید واضح است همان استعمال مجازی و تشبیهی است که اقتضاء سخن بلیغ گفتن است به همان دلیل و متدی که امام آمریکا را شیطان بزرگ می خواند رهبر معظم انقلاب هم بوق استکبار و خر دجال را با هم می خواند. چنانچه عرض شده هیچ منعی نیست شما بگوئید فراماسونری «کأن» دجال است، «شبه دجال» است در فتنه گری،دجال وش است و… اما اینها دلالتی ندارد که مفهوم دجال و مصداق فراماسونری در خارج تصادق داشته باشند.خادم الامام عزیز ما در بحث علمی به دنبال کشف مدلولهای مطابقی و معانی حقیقی وا‍ژگان روایات (مثل دجال) هستیم نه استفاده مجازی از این وا‍‍‍‍ژه در ادبیات سیاسی – اجتماعی (که بجا هم هست) و بین این دو فرق بسیار است که نزد شما خلط شده و به غلط رهبر انقلاب را مؤید خود گرفته اید. ((دقت بفرمایید

 

۵)مرور اشکالات بجای حواشی

بنده به این احتمال قوی شما مبنی بر انطباق دجال روایات بر جریان فراماسونری اشکالاتی کرده ام که منتظر پاسخ عالمانه هستم اما متأسفانه تا کنون جزء حاشیه پردازی از شما و برخی دوستان دیگر ندیده ام 

  

اشکالات گذشته از جمله:

ــــ تغییر منطبَق در شواهد ۱۵ گانه شما.

ــــ سانسور روایات و گزینشی انتخاب کردن فرازها و

را تکرار نمیکنم. 

 


لینک دانلود پاور پوینت  

 

لینک دانلود مستند فراماسونری دجال نیست 


  

اینجا چند اشکال دیگر می افزایم و ما بقی را وا می گذارم.

دوست عزیز حتما قبول دارید فرضیه ای کاملتر و قویتر است که آثار و نشانه های بیشتری را توجیه کند فرضیه شما این است که دجال همان فراماسونری است و فراماسونری هم یک جریان جهانی است با توجه به اینها این مضامین روایی درباره دجال را برای ما توجیه کنید:روایات 

 

۱)

نامش صائدبن صید یا… است وشبیه «ابن قطن خزایی» خوانده شده است.(صحیح بخاری/۶۵۰۸) واضح است ابن قطن یک شخص بوده است و معاصر پیامبر(ص) و قبیله بنی مصطلق. پس موی مجعد و رنگ صورت و … تنها گفته نشده بلکه صراحتا فردی بعنوان شبیه معرفی شده است چگونه یک شبکه اجتماعی و جریان جهانی را شبیه یک شخص می کنید؟!

 

2)

در روایات شیعی متکثر از عذاب شدن او به همراه چند نفر دیگر (جمعا۱۲ نفر) در تابوتی در قعر جهنم سخن است (از جمله بحار الانوار ج۸ ص۳۹۶ و تفسیر قمی و …) همنشینان او در تابوت، نمرود، سامری، فرعون و … شمارش شده اند به ما توضیح دهید چگونه یک هویت جمعی (چه نظام استکباری چه تمدن غرب یا فراماسونری) می تواند کنار اینها در یک تابوت عذاب شود؟!

 

3)

روایاتی از ائمه شیعه او را مصداق آیه ای از آسمان (من فوتهم) می خوانند (بحار ج۹ ص۲۰۴ و ص۲۰۵) در روایتی دیگر از هبوط دجال سخن است (امالی شیخ طوسی ص۲۵۶) چگونه فراماسونری را آیه ای از آسمان دانسته و چه راهی برای توجیه دارید؟!

 

4)

در دو نقل از «آب شدن دجال هنگام مشاهده مسیح سخن است» آنهم با این وصف که مثل پی و شمع آب میشود ! (بحار ج۳۳ ص۲۵۶ و مند احمد/۴۴۲۶) خیلی مشتاقم توجیه شما را درباره مثل شمع آب شدن جریان فراماسونری هنگام مشاهده مسیح بشنوم.

 

5)

جای دقیق کشته شدن دجال توسط مسیح( ۱۷ زراعی باب لد یا)را چگونه توجیه می کنید؟

(روایت شیخ طوسی در کتاب امالی)گیریم زایل شدن فراماسونری را بجای کشته شدن از شما بپذیریم! این آدرس دقیق دادن برای زوال یک جریان را چگونه توجیه می کنی؟! آیا یک جریان عریض و طویل را می توانید در ۱۷زراعی باب لد فلسطین تشخصی(جزء تشخیص فردی) بدهید که با دیدن مسیح آب شده و سپس کشته شود؟! اگرمجبور شدید یک فراماسونری را جای فراماسونری در این مصاف بیاورید از نظریه خود عدول کرده و عملا دجال را یک شخص گرفته اید و تازه اقرار به نظریه رقیب کرده اید چرا که ما هم فراماسونری را زمینه ساز خروج دجال می دانیم.

جالب است بدانید در این روایات «حربه ای خاص در دست عیسی» برای کشته شدن او هم سخن است که مشتاق شنیدن تأویل شما هستم.(ر.ک تفسیر ذیل آیه انه للعلم للساعة) بقیه اشکالات بماند تا مجالی دیگر.

خواهشا بیش از این بنده و مخاطبان را معطل نکرده و بجای حاشیه نویسی به متن اشکالات و پاسخ به آنها بپردازید

با التماس دعا محسن قنبریان 

 


 

۱)

حتی برای آشنایان با مبانی اصولی امام که قائل به مجاز عقلی است هم می افزاییم آنجا نیز استعمال مجازی است البته همراه ادعا و مناسبتی کانه متکلم می خواهد بگوید این انسان شجاع واقعا و البته ادعائا یکی از مصادیق شیر است (ر.ک: تهذیب اصول ج۱ ص۴۴ امام خمینی ره

  

لینک مرتبط: 

دجّال مرد پر تزویر و حیله گر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد