.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام
.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام

سخنان حضرت ابوالفضل‌ العباس ‌(ع)

سخنان حضرت ابوالفضل‌ العباس ‌(ع) 

  

 

  

متاسفانه‌ سخنان و صحبت های حضرت ابوالفضل العبّاس(ع)‌ این‌ رادمرد بزرگ‌ تاریخ‌ در حق‌ مولا و مقتدا و برادرش‌ امام حسین(ع)‌ به‌طور کامل‌ به‌ ثبت‌ نرسیده‌ است‌ مگر سخنانی‌ که‌ در لحظات‌ حساس‌ و سرنوشت ساز از آن‌ حضرت‌ نقل‌ شده‌ است‌. از جمله این سخنان ارزشمند :
  

 

حسین‌ (ع) را تنها نمیگذارم  

 ‌

یکی‌ از آن‌ مواقع‌ حساس‌ وقتی‌ است‌ که‌ شمر ملعون از هم‌ طائفه‌گی‌ خود با ام‌ البنین(س)‌ سوء استفاده‌ کرد و خواست‌ با دادن‌ امان‌ نامه‌ عبیدالله ملعون به‌ فرزندان‌ ام‌ البنین(س) و‌ حضرت ابوالفضل العبّاس‌(ع) بر زخم‌ دل‌ عزیز زهرا نمک‌ بپاشد ولی‌ این‌ جا حضرت ابوالفضل العبّاس‌‌(ع) غیرت‌ و مردانگی‌ خود را به‌ نمایش‌ گذاشت‌ و نه‌ تنها از امان‌ نامه‌ او خوشحال‌ نشد، که‌ حتی‌ از او خشمگین‌ شد و با سخنان محکم و تند جواب شمر ملعون را داد ، فرمود:

«تبت‌ یداک‌ ولعن‌ ماجئتنا به‌ من‌ امانک‌ یا عدو الله أتأمرنا أن‌ نترک‌ أخانا وسیدناالحسین‌ بن‌ فاطمة‌: وندخل‌ فی‌ طاعة‌ اللعناء وأولاد اللعناء؟!؛ 
دستانت‌ بریده‌ باد ولعنت‌ برآن‌ امانی‌ که‌ برای‌ ما آورده ای‌! ای‌ دشمن‌ خدا! به‌ ما پیشنهاد میکنی‌ که‌ برادرو آقای‌ خود حسین‌ فرزند فاطمه را رها کنیم‌ و در تحت‌ فرمان‌ ملعونین‌ وفرزندان ملعونین‌ در آییم.»  

 

و یکی‌ دیگر از حساس ترین‌ لحظاتی‌ که‌ حضرت ابوالفضل العبّاس‌(ع) با سخنان‌ خود بر قوت‌ دل‌ برادرش امام حسین(ع)‌ افزود، شب‌ عاشورا بود که‌ بعد از خطبه‌ ابی‌ عبدالله(ع) به‌ نمایندگی‌ از اهل‌ بیت‌، امام‌ را مخاطب‌ ساخت‌ و عرض‌ کرد:
«هرگز تو را ترک‌ نخواهیم‌ کرد. آیا پس‌ از تو زنده‌ بمانیم‌؟ خداوند هرگز چنین‌ روزی‌ رانیاورد» 
  

 
حسین ‌(ع) تشنه‌ است‌ آب‌ نمینوشم  

 ‌

یکی‌ دیگر از فرازهای‌ تاریخ‌ که‌ بیانگر ارادت‌ صمیمانه‌ و وفای‌ حضرت ابوالفضل العبّاس‌(ع) نسبت‌ به‌برادرش‌ امام حسین‌(ع) است‌ آن‌ لحظه ای‌ است‌ که‌ حضرت ابوالفضل العبّاس‌(ع) تنهایی‌ برادرش‌ را مشاهده‌ کرد، نزد آن‌ حضرت‌ آمد و سخن عرض‌ کرد: آیا مرا رخصت‌ میدهی‌ تا به‌ میدان‌ بروم‌؟ 
امام حسین(ع) گریه‌ شدیدی‌ کرد و فرمود: « ای‌ برادر تو صاحب‌ پرچم‌ و علمدار من‌ هستی‌ » 
حضرت ابوالفضل العبّاس(ع)‌ گفت‌: « ای‌ برادر! سینه ام‌ تنگ‌ و از زندگی‌ خسته‌ شده ام‌ و میخواهم‌ از این ‌منافقان‌ خونخواهی‌ کنم‌. ‌» 
امام حسین(ع) فرمود: «برای‌ این‌ کودکانم‌ کمی‌ آب‌ تهیه‌ کن ‌». 
 
حضرت ابوالفضل العبّاس‌(ع) وقتی‌ به‌ شریعه‌ فرات‌ رسید، یاد عطش‌ حسین‌ و اهل‌ بیتش‌ او را از نوشیدن ‌آب‌ بازداشت‌ و ابیاتی‌ را سرود که‌ در آن‌ ابیات‌ زندگی‌ بعد از امام‌ حسین‌(ع) را خواری‌ و ذلت میداند و میگوید: 

 

یا نفس‌ من‌ بعد الحسین هونی‌ و بعده‌ لا کنت‌ أن‌ تکونی
هذا الحسین‌ شارب المنون‌وتشربین‌ بارد المعین
  

  

 ‌

جانم‌ فدای‌ حسین‌(ع)  

 

و سخنان حضرت ابوالفضل العبّاس(ع)‌ در رجزهایی‌ که‌ هنگام‌ پیکار سروده‌ است‌ ضمن‌ اینکه‌ حسین‌(ع) را با عناوین‌ «جان مصطفی‌» و «امام‌ صادق‌ یقین‌» و «نجل‌ النبی‌» ستوده‌ است‌ شهادت‌ در رکاب‌ آن‌ حضرت ‌را افتخار میداند و دشمنان‌ خود را تهدید به‌ آتش‌ سوزان‌ جهنم‌ میکند و میفرماید: 

 

لا أرهب‌ الموت‌ اذ الموت‌ رقی              حتی‌ اُواری‌ فی‌ المصالیت‌ لقا
نفسی‌ لنفس‌ المصطفی‌ الطهر وقا              إنی‌ أنا العبّاس‌ أغدو بالسقا
              ولا أخاف‌ الشر یوم‌ الملتقی
 

   

 ‌

سخنان حضرت ابوالفضل العبّاس‌ بعد از قطع دست راست  

 

و بعد از قطع‌ دست‌ راستش‌ مشک‌ را به‌ دست‌ چپ‌ گرفت‌ و فرمود:  

 
والله ان‌ قطعتم‌ یمینی‌              إنّی‌ اُحامی‌ أبداً عن‌ دینی‌
وعن‌ امام‌ صادق‌ الیقین              نجل‌ النبی‌ الطاهر الامین
 

 

  ‌ 

سخنان حضرت ابوالفضل العبّاس‌(ع) بعد از قطع دست چپ 

 

و بعد از قطع‌ دست‌ چپ‌ پرچم‌ را به‌ سینه‌ چسباند و فرمود: 

 

یا نفس‌ لا تخشی‌ من‌ الکفّار              وأبشری‌ برحمة‌ الجبار
مع‌ النبی‌ السید المختار              قد قطعوا ببغیهم‌ یساری‌
              فأصلهم‌ یارب‌ حرّ النار
 

 

این جملات و سخنان آخرین درجه ایثار و جانفشانی را در راه حفظ جان مولا و امام زمان آن بزرگوار نشان میدهد. اما کلام به همینجا ختم نمیشود. او بزرگ مردی است که نه تنها در کلام و سخن ، که در عمل نیز وفاداری و صداقت خود را نشان میدهد و شجاعتی آمیخته به ایثار را به نمایش میگذارد. او کلام و سخن خویش را در روز عاشورا با عمل به وظیفه همراه میکند.  حضرت ابوالفضل(ع) در روز عاشورا سینه خود را در مقابل تیرهای دشمنان سپر نموده و همچون سدّی در مقابل سیل مهاجمین به امام حسین(ع) ایستادگی میکند.
  

 
 حتی در گرماگرم نبرد و در میان آن همه دشمن، باز هم چنین رجز میخواند و سخنانش این است که: " از حریم سبط پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) حمایت میکنم و با شمشیر استوار و بُرّان، شما را سرکوب مینمایم تا شما را از جنگ با آقا و سرورم امام حسین(ع) دور سازم. من عبّاس، علاقمند به حسین(ع) و اهل بیتش هستم و فرزند علی(ع) میباشم؛ همو که مورد تایید خداوند بود. "
 
او نه تنها کلام و سخنان و عملش همراه هم بود که رفتارش نیز مقبول امام زمانش قرار گرفت. اما از آن سو مولا نیز مولایی مهربان است.
هنگامی که امام معصوم ، حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، در لحظه شهادت ایشان بر بالین برادر حاضر میشوند، این گونه فدارکاری برادر را میستایند و میفرمایند:  

  

" برادرم! خداوند پاداش نیکو به تو عنایت فرماید. تو در راه خدا مجاهده کردی و به گونه ای شایسته جهاد نمودی. "

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد