.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام
.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام

سروش وحی چنین نامید ...

در آن زمان که صدیقه کبری(ع) به این گوهر دریا عصمت و طهارت حامله بود حضرت ختمی مرتبت در مدینه نبود و به یکی از اسفار رهسپار بود، چون آن مظلومه از عالم رحم به عرصه وجود خرامید، صدیقه طاهره(ع) به امیرالمومنین(ع) پیغام فرستاد که چون پدرم در سفر است و حاضر نیست حضرتت این دختر را نام بگذار.


                                           

                                                      بزرگتر    
آن حضرت فرمود: من بر پدرت سبقت نمی‌گیرم، صبر فرمای که به این زودی مراجعت خواهد نمود و هر نامی که صلاح داند مینهد. چون سه روز بگذشت رسول خدا مراجعت فرمود و به جهت آن رسم معمول بود از نخست، به سرای عصمت کبری در آمد.
امیر(ع) خدمت آن حضرت عرض کرد یا رسول الله! حق تعالی جل و علا دختری به دخترت عطا فرموده است نامش را معین فرمایید.
فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من اند لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی می‌باشم. در این حال جبرئیل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می‌رساند و می‌فرماید: نام این مولود را "زینب" بگذار، چه این را در لوح محفوظ نوشته‌ایم.
حضرت رسالت(ص) قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید و ببوسید و نامش را زینب بگذارد و فرمود: وصیت می‌کنم حاضرین و غایبین امت را که این دختر را به حرمت پاس بدارند. همانا وی به خدیجه کبری مانند است ...
    
برگرفته از کتاب ناسخ التواریخ
بخش مربوط به حضرت زینب (س)
تالیف محمد تقی خان سپهر
    
    
با تشکر
.......خدا نگهدار.......

نظرات 2 + ارسال نظر
ابراهیم سه‌شنبه 30 آذر 1389 ساعت 23:40

سلام اقا رضا.دسته شما درد نکنه کله سحر اومدی نظر دادی.از این دهن گشادا بالای وبلاگه شما هم گذاشتن.نامردا اولش که وبلاگو باز کردیم تبلیغات نگذاشتن ما هم خوشحال از این که تبلیغات نمیذارن.یه وقت که کاره وبلاگ بالا گرفت دیدیم که هر چه دهن گشاد و هر چه شتر مرغ و همه نوع حیوونی بالا سرمون گذاشتن.چاکر اقا.....رضا

سلام
قربانت
ممنون که اینجا اومدی
آره...اولش نمیزارن ولی بعد...بالاخره باید این بنده خداها هم از یه جایی تامین بشن
مجانی امکانات وبلاگ بهمون میدن برا همین کارا
بازم بیا اینجا

با تشکر
.......خدا نگهدار.......

بهرام حسن زاده پنج‌شنبه 2 دی 1389 ساعت 13:14 http://ostadiha.blogfa.com

ضمن عرض سلام و خسته نباشید.وبلاگ بسیار خوبی دارید و مشخص است که دارای توان ،وقت و حوصله لازم برای اینکار هستید.کار سختی است.البته زمانی بیشتر متوجه حرف من که می گویم کار سختی است خواهید شد که مدت زمانی بگذرد. حقیقتا زمانیکه وبلاگ استادیها رو راه انداختم وقتم و حوصلم بیشتر از الان بود اما اکنون بعد از 5 سال وبلاگ نویسی بیشتر و بیشتر می فهمم که این کار ،کار چندان ساده نیست و گرفتاری های زندگی ،انسان را از بعضی کارهای جانبی که شاید بسیار هم دوست داشته باشد باز میدارد.حتما با سایتها و وبلاگهای بسیار قوی و خوبی آشنا بوده اید که نتوانسته اند بیش از یکی دو سالی فعالیت کنند ... وبلاگ استادی ها با تمام کاستی ها ، در زمانی راه افتاد که چنین موج وبلاگ نویسی وجود نداشت و حداقل در منطقه از اولین وبلاگ های روستایی بود و خوشبختانه اکنون در همین روستای خودمان شاهد وبلاگ های متعددی هستیم که امیدوارم برای سالیان سال فعال باشند...
بر می گردم به سخن اول ،مدتی است در فکر تعطیلی وبلاگ هستم -حداقل برای مدت زمانی-تا ببینم بعد چه می شود و آیا وقت لازم برای اداره وبلاگ استادی ها که به نظرم باید بهترین باشد را دارم یا نه . در هر حال ممنون می شوم چنانچه شما و دوستان همشهری در این راه به من کمک کنید. اگر بتوانید وبلاگی مخصوص استاد راه بیندازید فکر می کنم بتوانید بخوبی از عهده ان برایید بخصوص اینکه به اخبار و اطلاعات مربوط به استاد دسترسی دارید نه اینکه مثل من باید منتظر ارسال یک خبر نیمه نصفه بمانید که بدون شک نمی تواند حق مطلب را درباره روستا ادا کند.

موفق باشید

سلام
جواب این نظر را در وبلاگ خودتان درج نمودم
منتظر بازدیدهای بعدی شما هستیم

با تشکر
.......خدا نگهدار.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد