.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام
.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام

تصوف، خنجری بر قلب اسلام(14)

              بسم الله الرحمن الرحیم 

      

هدف بررسی و نقد عرفان باطل یعنی تصوف است.
امید است بتوانیم این حقیقت این فرقه را به حقیقت جویان معرفی نمائیم. 

      
     
                            

                                                  بزگتر 

    
امام صادق(ع):
.....آنها(صوفیان) دشمنان ما هستند و هرکس بطرف آنها میل کند از آنهاست و با آنها حشر خواهد شد.
    
امام رضا(ع):
کسیکه از صوفیّه نزد او نام برده شود و آنانرا به زبان و دل انکار نکند از ما نیست و هرکه آنانرا رد کند، مانند این است که با کفار بین دو دست پیغمبر خدا جهاد نموده است. 

    
فرقه نقشبندیه
تاریخ ابتدای فرقه نقشبندیه به اوایل قرنهای اسلامی بر می گردد . ودر طول سده های گوناگون نام آنان تغییر یافته است .در این طریقه گرچه نام شاه نقشبند شهرت بیشتری داد اما نقشبندان به پیش از او می رسند و طریقه او به حقیقت دنباله فرقه خواجگان است.

خواجه بها الدین محمد بن محمد اویسی بخاری مشهور به شاه نقشبند متولد در روستای قصر عارفان دریک فرسنگی شهر بخارا به سال 718 ه ق و متوفی در همانجا به سال 791 است وی گرچه دستپروده سید امیر کلال (7272 ه ق) بود اما در واقع اویسی و مستفید از روحانیت صوفی خواجه عبدالخالق غجدوانی است شاه نقشبند سه اصل به اصول هشتگاه غجدوانی افزود و با الهام از روح او مامور به تلقین ذکر خفی شد و ذکر جهر را منسوخ کرد .
در این فرقه :
سالک مبتدی باید این 11 اصل را رعایت کند و دارا شود :
1- هوش در دم
2- نظر بر قدم
3- سفر در وطن
4- خلوت در انجمن          
5- یاد کرد
6- بازگشت
7- نگاهداشت
8- یادداشت
9- وقوف زمانی
10- وقوف عددی
11- وقوف قلبی
یکی از مرشدان و بزرگان نقشبندی شاه غلامعلی عبدالله دهلوی 1240-1158 ه ق است صوفی بزرگ کرد .ضیاء الدین ابوالبها خالد ذولاجناحین شهروزی 1242-1193 ه ق با راهنمایی یکی از مریدان او در سال 1222 ه ق به دهلی در هندوستان می رود . و      پس از یکسال با اخذ طریقه و اجازه ارشاد از شاه عبدالله به کردستان باز می گردد وبه ارشاد و تبلیغ طریقه نقشندی می پردازد . یکی از جانشینان بسیار نامی خالد شیخ عثمان سراج الدین نقشبندی است . او در سال 1195 ه ق در روستای ته ویله در کردستان عراق متولد شد و پس از ریدن به سن بلوغ به تحصیل علوم دینی پرداخت وی برای ادامه تحصیل علوم دینی چند سالی را هم در بغداد ماندگار شد و در سال 1228 ه ق درشهر سلیمانیه عراق به عنوان اولین خلیفه خالد اجازه خلافت وارشاد گرفت . شیخ عثمان پس از چند سال به اورامان بر میگردد و در روستای مسقط الراس خویش و گاهی در مناطق اطراف آن تا سال وفاتش 1283 هق به ارشاد مشغول می شود شیخ عثمان شش فرزند پسر داشت که چهار فرزند از آنان و همچنین نوه های وی به مقام خلافت وارشاد رسیدند .
سلاسل آنها به شرح زیر است :
حضرت محمد (ص) ابوبکر ، سلمان ، قاسم بن محمد بن ابوبکر و بنا به قولی ، امام جعفر صادق (ع)
از نشانه های ان گیسوی بلند که ان را سنت رسول الله (ص) می دانند است آنان با شارب بسیار مخالف وامام علی (ع) را کرم اله وجهه میگویند چون هرگز بت پرستی نکرده بسیار از مشایخ نقشبندیه ایران و به دیگر فرقه های صوفیه از علوم اسلامی بیهوده اند در این فرقه کارهای خارق العاده از جمله خوردن مهتابی و سیخ زدند به بدن و ریاضیت های طولانی رواج دارد .
    
فرقه قادریه
فرقه قادریه ازدنباله روان جنید بغدادی وشیخ عبدالقادر – گیلانی صوفی پر شهرت اهل سنت و جماعت است از این سلسله شاخه هایی بسیار به وجود آمده است . شیخ محی الدین ابو محمد عبدالقادر بنی ابی صالح به روایتی درشب اول رمضان 471 هجری قمری در روستای بشتیر متولد شده است و وفات او را بسال 561 ذکر کرده اند .
وی در آغاز تحصیل نزدابوذکریای تبریزی علوم ادبی را فرا گرفت ودر سن هجده سالگی به بغداد رفت و نزد علمای آن سامان علم حدیث و فقه را آموخت و فقه را آموخت استاد وی در فقه حنبلی ابوالوفا بن عقیل بود .مبانی تصوف را نزد ابوالخیر حماد الدباس کسب کرده است . وی در طول این مدت به ریاضت و عزلت نشینی روی آورد از طرف علی بن ابی سعد مخرمبی به تردیس در مدرسه خود ایشان پرداخت وبدین ترتیب در پی ارشادات وی شهرتش گسترش یافت وی خرقه مشایخ را از ابو سعید مخرمی گرفته است .
از القاب اوشیخ کل – شیخ مشرق – محی الدین می باشد وی سنی مذهب است و قه حنبلی را از ابن عقیل آموخته دراویش قادری امروز بشتر در ناحیه کردستان حضور دارند اگر چه در والایت سند و بلوچستان و کشور مغرب نیز طرفدارانی دارد .
دراویش قادری عمدتاً دارای گیسوان بلند هستند و شارب بلند می گذارند و در هنگام ذکر موهای خود را باز نموده و پریشان می کنند .
پیروان این طریقت درک حقیقت وروشنی روح و وصول به حق را در قیل و قال و سماع می دانند و م عتقدند که لذت جسم موجب شادمانی روح می شود
ذکر دراویش قادری بر دو نوع یکی نشسته و نام تلیل و  دیگری ذکر ایستاده به نام هره است در ذکر نخست حلقه وار می نشینند و شیخ یا خلیفه رهبری ذکر را بر عهده می گیرد او در حلقه مریدان قرار می گیرد و در حالی که تسبیحی در دست دارد به رهبری ذکر دراویش می پردازد . برای ذکر ایستاده هر دراویش به طور ایستا حلقه ای تشکیل می دهند و خلیفه در وسط ایستاده و رهبری ذکر را به عهده میگرد این ذکر با آهنگ طبل (طاس ) دف و شمشال همراه است .
این طریقت تاثیر زیادی از یوگی های هندی پذیرفته می شود درهنگام ذکر و سماع دست به اعمال خارق العاده می زنند .
برای عبدالقادر پیروانش کرامتها و داستانهای دروغ زیادی نقل می کنند که در تاریخ تصوف بی سابقه است .
شعرانی در طبقات الکبری 1:110 نوشته:شیخ عبدالقادر گیلانی رضی الله عنه می گفت مدت بیست و پنج سال تمام در بیانهای عراق تنها و بیکس اقامت کردم نه کسی را شناختم و نه کسی مرا شناخت طوایفی از مردان غیب و جن نزد من می آمدند و راه خداشناسی را به آنها تعلیم می دادم و خضر در آغاز ورودم به عراق با من همراهی و رفاقت کرد در حالی که من او رانمی شناختم و شرط کرد که با او مخالفت نکن او به من گفت در اینجا بنشین و من سه سال در همان جا که او گفته بود نشستم هر سال می آمد و میگفت در همین جا باش تا نزد تو بیایم . میگوید : یک سال در خرابه های مداین ماندم و در این مدت به انواع مجاهده بانفس مشغول بودم آب مینوشیدم و ازچیزهای دو رریخته می خوردم یک سال نه می خوردم و نه می نوشیدم و نه می خوابیدم یک شب که هو اخیلی هم سرد بود در ایوان کسری خوابیدم ومحتلم شدم برخاستم و رفتم در شط غسل کردم سپس خوابیدم و محتلم شدم و رفتم در شظ غسل کردم و این عمل در آن شب چهل بار تکرار شد که من غسل میکردم سپس به بالای ایوان صعود کردم که مبادا خواببم ببرد .
در جای دیگر عبدالقادر گیلانی می گوید آنگاه که جدم صلی الله علیه و آله درشب مرصاد معراج کرد و به سدره المنتهی رسید جبرئیل امین علیه عقبماند و گفت ای محمد هرگاه به قدر انشگتان نزدیک شوم آتش می گیرم خدای تعالی روح مرا در آن مقام پیش او فرستاد تا مگر از سید امام علیه و علی آله السلام استفاده بکنم من بحضور او مشرف شده و نعمت بزرگ وراتثت و خلافت را نیکو داشتم آنجا که حضور رساندم منزلت براق را دیدم تا اینکه جدم رسولاله صلی الله علیه و اله بر من سروار شد و جل من در دست  او بود تا اینکه به م قام قاب قوسین یا کمتر رسید به من گفت ای فرزند و ای نو چشمم این قدم من برگدن تو قرار گرفته و قدمهای تو برگردن همه اولیای خدا قرار میگیرد .
بعد می گوید به عرش با شکوه خدا بار یافتم و پرتوهای آن بر من نمایان شد و خدا این مقام را به من بخشید قبل از تخلق به اخلاق الهی به عرش خدا نگریستم و ملکوت او بر من آشکار شد و خدا مرا برکشد و تاج وصال را با نظر در احوال من بر من کرامت کرد و اوست که شرافت می دهد ومرا جامعه تقرب می پوشاند. (جلد 21 صفحه 276 الغدیر)
    
    
توجه :
این مطالب ، مختصری بود از عقاید و تاریخچه تصوف ، باشد که مورد رضای حضرت حق قرار گیرد . یقینا برای شناخت بشتر مطالعات مفصلی نیاز است .
    
اسامی برخی ازکتب مورد نیاز :
    
1- درکوی صوفیان (محمد تقی واحدی)
2- سلسله های صوفیه ایران (نور الدین مدرسی چهاردهی )
3- تاریخ تصوف (آیت الله عمید زنجانی )
4- رازگشا (کیوان قزوینی )
5- عرفان سماع مولوی (مدرسی )
6- تشیع و تصوف (علامه معروف الحسنی )
7- در خانقاه بیدخت چه میگذرد (حاج شیخ محمد مدنی گنابادی) 

     

                                   
                                                    بزرگتر    
    
با تشکر
.......خدا نگهدار.......

نظرات 2 + ارسال نظر

با سلام
توجه توجه
پرچم مبارزه با استکبار همچنان باید برافراشته بماند.
(مقام معظم رهبری (مدظله))

مسابقه اعلام شعار به مناسبت 13 آبان
شما می توانید شعار های جالب در مورد 13آبان پیرامون
تسخیر لانه جاسوسی
نقش دانشجویان پیرو خط امام در این باره
پیرامون مسئله استکبار ستیزی و اعلام انزجار
را برای ما ارسال نمایید و جایزه بگیرید
استفاده از شعارهای تکراری سال قبل بلامانع است
تعداد و تازگی شعار های دارای امتیاز می باشد
طریقه ارسال :
سامانه پیامک : 30007567000088
ایمیل : jafary21@yahoo.com
و همچنین قسمت نظرات وبلاگ حاج عمار

(نام برنده در وبلاگ با آدرس وبلاگ به نمایش در می آید)
التماس دعا
حاج عمار افسر جنگ نرم

مهدی یکشنبه 9 آبان 1389 ساعت 11:39

سلام،وبلاگ زیبایی دارید،مطلبی در مورد مذهب شیعه بگویم وآن این که شیعه فقط شیعه علوی،نه شیعه صفوی،شیعه یعنی شهادت و حرکت نه سکون وتقیه.
درادامه،لطفا از سخنان دکتر علی شریعتی نیز مطالبی عنوان نمایید.

سلام
ممنون از لطفتون
چشمهاتون زیبا میبینه
شیعه یعنی پیرو
شیعه کسی است که از امامان معصوم(ع) پیرو میکند(البته بعد از پیغمبر(ص) دنباله رو امامان معصوم(ع) باشد)
شیعه فقط شیعه ۱۲ امامی
شیعه علوی در یک دوره از زمان دو معنا داشته که یکی بد و دیگری خوب است
در این دوره باید گفت شیعه ۱۲ امامی
یعنی ما پیرو ۱۲ امام هستیم...البته بعد از پیغمبر(ص)
حالا اگر امامان معصوم(ع) تقیه کردند ما نیز باید همان کا را بکنیم و اگر مارا به میدان طلبیدند نباید کم بگذاریم.
مانند امام جماعت...وقتی نماز جماعت میخوانیم نه باید از امام جلو بزنیم و نه خیلی عقب بمانیم و نه کاری غیر او انجام دهیم.
البته اینان امام جماعت هستند و فقط در نماز جماعت میتوانیم از آنان پیروی کنیم
پس تا میتوانیم باید از امامان معصوم(ع) پیروی کرد و هرچه گفتند را انجام داد...چه حرکت و شهادت و چه سکون و تقیه و.....

با تشکر
.......خدا نگهدار.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد