.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام
.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام

تصوف، خنجری بر قلب اسلام(6)

              بسم الله الرحمن الرحیم 

      

هدف بررسی و نقد عرفان باطل یعنی تصوف است.
امید است بتوانیم این حقیقت این فرقه را به حقیقت جویان معرفی نمائیم. 

      
     
                            

                                                    بزگتر 

    
امام صادق(ع):
.....آنها(صوفیان) دشمنان ما هستند و هرکس بطرف آنها میل کند از آنهاست و با آنها حشر خواهد شد.
    
امام رضا(ع):
کسیکه از صوفیّه نزد او نام برده شود و آنانرا به زبان و دل انکار نکند از ما نیست و هرکه آنانرا رد کند، مانند این است که با کفار بین دو دست پیغمبر خدا جهاد نموده است. 

    
شطح یا شَطَح
در تعریف لغوی و اصطلاحی شطح اختلاف زیادی وجود دارد.

    
از دیدگاه صوفی : شطح در زبان راندن عبارتی که بظاهر گزاف و گران و سنگین باشد مانند انا الحق حلاج و سبحانی ما اعظم شانی با یزید بسطامی
و از دیدگاه فقه : به زبان راندن عبارات کفر آمیز که منع شرعی دارد
صاحب تاج العروس که یکی از متبتع ترین دانشمندان لغت است می گوید : اکثر ائمه لغت این کلمه را ذکر نکرده اند ،‌تنها بعضی از صرفیون آن را در باب اسما اصوات ذکر نموده اند . او سپس از

یکی از استادان خود نقل می کند که او گفته : من در کتب لغت بر این کلمه واقف نگشتم ،‌گویا این کلمه عامیان باشد در عین حال در اصطلاح تصوف به کار می رود .
تفسیر اصطلاحی شطح :
روزبهان بغلی شیرازی پس از تفسیر لغوی شطح می گوید : پس در سخن صوفیان شطح ماخوذست از حرکات دلشان ... از صاحب وجد کلامی صادر شود از تلهب احوال و ارتفاع روح درعلوم

مقامات که ظاهر آن متشابه باشد و عبارتی باشد آن کلمات را غریب یابند چون و جهش نشناسند و در رسوم ظاهر و میزان آن نبینند به انکار و طعن از قائل مفتون شوند شرح شطحیات

ص57
این جریان که وارد تصوف شد بحران درست کرد و کشته هم داد که حسین بن منصور حلاج اولین مقتول این جریان است و عین القضاه همدانی دومین کشته معروف آن می باشد .جملاتی مانند

اناالحق و سبحانی و ما اعظم شانی (منزه هستم من چقدر شان من بزرگ است )
با یزید بسطامی از بزرگترین کسانی است که شطحیات زیادی از وی نقل شده است .
بایزید را گفتند: که جمله خلایق در تحت لوای محمد خواهند بود : گفت بالله که لوای من از لوای محمد عظیم تر است (شرح شطیات ص 131)
مولوی حکایت «سبحانی ما اعظم شانی »گفتن با یزید را آورده و آن را با کرامتی از وی نیز مقرون ساخته است :
    
با مریدان آن فقیر محتشم
              بایزید آمد که نک یزدان منم

گفت مستانه عیان آن ذوفنون
              لااله الا انا ها فاعبدون

چون گذشت آن حال و گفتندش صباح
              تو چنین گفتی و این نبود صلاح

گفت این بار ار کنم این مشغله
              کاردها در من زنید آن دم هله

حق منزه از تن و من با تنم
              چون چنین گویم بباید کشتنم

چون وصیت کرد آن آزاد مرد
              هرمریدی کاردی آماده کرد

مست گشت او باز از آن سغراق زفت
              آن وصیتهاش از خاطر برفت

عقل آمد نقل او آواره شد
              صبح آمد شمع او بیچاره شد
             
تا آنجا که می گوید :

چون همای بیخودی پرواز کرد
              آن سخن را بایزید آغاز کرد

عقل را سیل تحیر در ربود
              زان قویتر گفت کاول گفته بود

نیست اندر جبه ام الا خد
              چند جویی در زمین و در سما

آن مریدان جمله دیوانه شدند
              کاردها در جسم پاکش می زدند

هر یکی چون ملحدان گرد کوه
              کارد می زد پیر خود را بی ستوه

هر که اندر شیخ تیغی می خلید
              باژگونه او تن خود می درید

یک اثر نی بر تن آن ذوفنون
              وان مریدان خسته دز غرقاب خود

هر که او سوی گلویش زخم برد
              حلق ببریده دید و زار مرد

وانکه او را زخم اندر سینه زد
              سینه اش بشکافت شد مرده ابد

وآنکه آگه بود از آن صاحب قران
              دل ندادش که زند زخم گران
(مثنوی دفتر چهارم ص 249)
             
مشایخ صوفیه شروع کردند به توجیه کردن این شطحیات و عبارت چیدن
رزوبهان بغلی متوفای 606 بزرگترین کتاب را توجیه شطحیات نوشته است .
این جریان تا به امروز ادامه دارد و علمای شیعه با آن مخالفت نمودند .
حضرت امام خمینی رحمت الله علیه ضمن مخالفت جدی با شطحیات آنرا نشانه خودخواهی و وسوسه شیطان و تکبر می داند .
ایشان می فرماید :
ای مدعی معرفت و جبه و سلوک و محبت و فنا ،‌ تواگر براستی اهل الله و از اصحاب قلبو و اهل سابقه حسنائی هنئا لک ولی این قدر شطیحات و تلوینات و دعویهای گزاف که از حب نفس و

وسوسه شیطان کشف می کند مخالفت با محبت و جذبه است ان اولیایی تحت قبائی لا یعرفهم غیر تو اگر از اولیلی حق و محبین و مجذوبینی خداوند می داند و به مردا ین قدر اظهار مقام و

مرتبت مکن و این قدر قلوب ضعیفه بندگان خدا ار از خالق خود به مخلوق متوجه مکن و خانه خدا را غضب مکن بدان که این بندگان خدا عزیزند و قلوب آنها پرقیمت است باید صرف محبت

خدا شود . این قدار با خا نه خدا بازی مکن و به ناموس او د ست درازی نکن .(فان للبیت ربا )
پس اگر در دعوی خود صادق نیستی در زمره دورویان و اهل نفاقی .(چهل حدیث . حدیث 9)
و در جایی دیگر می فرمایند :
همه شطحیات از نقض سالک و خودی و خودخواهی است (مصباح الهدایه ص 207)
به هر حال این جریان بعث بروز درگیری بی تشیع و تصوف و همچنین علمای اهل سنت و تصوف گردید .
    
    
توجه :
این مطالب ، مختصری بود از عقاید و تاریخچه تصوف ، باشد که مورد رضای حضرت حق قرار گیرد . یقینا برای شناخت بشتر مطالعات مفصلی نیاز است .
    
اسامی برخی ازکتب مورد نیاز :
    
1- درکوی صوفیان (محمد تقی واحدی)
2- سلسله های صوفیه ایران (نور الدین مدرسی چهاردهی )
3- تاریخ تصوف (آیت الله عمید زنجانی )
4- رازگشا (کیوان قزوینی )
5- عرفان سماع مولوی (مدرسی )
6- تشیع و تصوف (علامه معروف الحسنی )
7- در خانقاه بیدخت چه میگذرد (حاج شیخ محمد مدنی گنابادی) 

     

                                   
                                                    بزرگتر    
    
با تشکر
.......خدا نگهدار.......

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد