با وجود همه هشدارهای کارشناسان و دلسوزان درباره لزوم نظارت جدی بر مساله ارائه فناوریهای نوین در جامعه و همچنین تاکید شخص رهبر انقلاب بر این موضوع در سیاستهای کلی ابلاغ شده در بخش ارتباطات و فناوری، وزیر ارتباطات در روزهای اخیر از تسریع در انجام این فرآیند بدون درنظر گرفتن بایستههای فرهنگی و عوارض جانبی آن خبر داده است.
وقتی جای ارزشها و ضدارزشها عوض شود، توضیح دادن ارزشهای «حقیقی» برای بچهها خیلی سخت است؛ وقتی بیحیایی، خوشگلی، اسراف، دست و دلبازی و ولخرجی باکلاسی است، چطوری باید برای بچه حیا را، قناعت را و صرفهجویی را، توضیح داد؟
شبکه های اجتماعی ، خوب یا بد؟
به نقل از فرهنگ نیوز:
شبکه های اجتماعی این روزها بازار داغی در بین مردم و مخصوصا جوان ها برای خود باز کرده اند؛ شبکه هایی مانند وایبر، تانگو، وی چت، اینستاگرام، واتس آپ و غیره.
در این مجال قصد نقد این شبکه ها را نداریم بلکه می خواهیم به یک حاشیه برگرفته از آنها اشاره نماییم. چند روز پیش یکی از دوستان این نکته تأسف بار را مطرح کرد و بعد هم با یک جستجوی ساده به صحت آن پی بردم. می گفت برخی از دختر خانم های چادری و محجبه وقتی در این شبکه ها عضو می شوند احساس می کنند که از طرف کسی شناسایی نمی شوند یا اینجا که محیط حقیقی نیست و مجازی است و لذا عکس هایی از خود در صفحات این شبکه ها می گذارند که شایسته یک خانم شیعه و محجّبه نیست. به راستی ما را چه می شود که با وزیدن هر بادی و با آمدن هر تکنولوژی جدیدی برخی از اصول خویش را فراموش می کنیم!؟ یعنی مثلاً در تانگو و واتس آپ محرم و نامحرم وجود ندارند!؟
تحریم اسرائیل
چرا کالای صهیونیستی در ایران تحریم نمی شود؟
مردم ایران هر ساله با برپایی تظاهرات در خیابانها انزجار خود را از آمریکا و اسرائیل نشان میدهند و با کمکهای مادی و معنوی به حمایت از مردم مظلوم فلسطین بر میخیزند؛ اما چرا در عرصههای اقتصادی به این شعارها جامه عمل پوشانده نمیشود؟
مستند صدای غربت داستان زندگی مردمانی از جنوب کرمان را روایت می کند که با فقر و کمبود امکانات دست و پنجه نرم می کنند و از زندگی فقط زنده بودن را به ارث برده اند. مردم مظلوم این دیار مستضعفینی هستند که فریادشان به جایی نمی رسد.
شین آباد واقعی این مناطق هستند و مدرسه های کپری که بعضا در آتش پودر می شوند و بچه های قانعی که خواسته های خود را اینگونه بر روی تخته سیاه می نویسند : "وزیر محترم آموزش و پرورش ، ما از شما استخر نمی خواهیم، مدرسه چند کلاسه نمی خواهیم، اینترنت و کامپیوتر نمی خواهیم، ما فقط یک کلاس می خواهیم که خاک و گل نداشته باشد."
روزی مرحوم بیدآبادی در خانه آقای ایمانی مهمان بود. گفته بودند، هرچه غذا برای خودشان تدارک میبینند، برای او بیاورند و از کسی دیگر هدیه قبول نکنند. تصادفاً روزی برای ایشان دو کبک آوردند که برای بید آبادی کباب کند. چون شام را جلو آن مرحوم گذاشتند، نه تنها از آن چیزی نخورد و از سر سفره برخاست و رفت و به صاحبخانه گفت: مگر نگفتم که از کسی هدیه قبول نکنید. ممکن است که صید کننده برای خوردن بید آبادی راضی نبوده یا موقع کشتن آنها بسم الله نگفته و…