.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام
.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام

پیش بینی حاج احمد متوسلیان از آینده آیت الله خامنه ای

پیش بینی حاج احمد متوسلیان از آینده آیت الله خامنه ای

“بهمن رشیدیان” یکی از پیشمرگان کُرد اهل لرستان است که حدود 90 ماه در جبهه‌های غرب کشور حضور داشته است. وی درباره چگونگی و علت حضورش در کردستان می گوید زمانی که کردستان اشغال شده بود ساکن کرمانشاه بودیم، مادرم ۶ دبه پلاستیکی جهت ذخیره آب برای هدیه به برادران سپاهی به من داد تا تحویل بدهم، وقتی برای تحویل دبه‌ها به سپاه رفتم از آنجایی که در خانه اسلحه برنو، ام یک و سیمونوف و تجربه استفاده و تیراندازی با آن‌ها را داشتم بدون هیچ آموزش اولیه‌ای راهی کردستان شدم و دیگر به خانه برنگشتم.
  

زمانی که به مریوان رسیدیم شهر در تصرف کومله و دمکرات بود و پادگان در دست نیروهای سپاه، خرداد 1359 زمانی که شهید صیاد شیرازی توسط بنی صدر عزل شده بود، ارتش به ما مهمات نمی‌داد. سروان صفایی، سروان کمالی و شهید صیاد شیرازی با درجه سروانی اخراج شده بودند و در بین نیروهای سپاه و مردم از شهر دفاع می‌کردند.

سال 1360 قبل از رئیس جمهوری آیت الله خامنه‌ای مسئولیت حفاظت و امنیت شهر مریوان را داشتیم که انتخابات شده بود کومله و دمکرات می‌خواست صندوق رأی را بدزدد، ساعت‌ها برای حفاظت از صندوق رأی با گروهک‌ها دردگیری شدید داشتیم تا اینکه نیروهای کمکی رسیدند و نتوانستند صندوق رأی را بدزدند.

قبل از انقلاب کردستان به شدت محروم مانده بودند و مردم هیچ درآمدی نداشتند، امریکا و سازمان‌های جاسوسی تعدادی را سازماندهی کرده بودند و به آن‌ها گفته بودند ما خوراک، پوشاک و تجهیزات شما را تامین می‌کنیم تا با دولت مستقر مبارزه کنید.

سال 1360 ″حاج احمد متوسلیان” فرمانده سپاه مریوان بود و آقای خامنه‌ای نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی شده بود، خرداد همان سال بنده به اتفاق چند تن از دوستان جهت انتقال مهمات و تجهیزات به سپاه مریوان مراجعه کردیم که آقای خامنه‌ای نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را دیدیم که جهت بازدید از شهر مریوان آمده بود و در سپاه حضور داشت. آقای خامنه‌ای به ما گفت: حاج احمد متوسلیان کجاست؟ گفتیم عراق هلی برد کرده است و حاج احمد جلوتر به خط رفته است.

آقای خامنه ای گفت “باید حاج احمد را ببینم”. بعد که با هم سوار ماشین  شدیم و به ارتفاعات دزلی پاسگاه شهدا

 رفتیم حاج احمد را دیدیم که گفت آقای رشیدیان چه کسی را همراه خودت آورده‌ای؟ گفتم: آقای خامنه‌ای نماینده مردم تهران. چند مرتبه تکرار کرد که “آقای رشیدیان نگو سید علی خامنه‌ای، بگو رهبر آینده انقلاب اسلامی ایران سید علی خامنه‌ای”. بعد گفت سریع او را از این منطقه دور کن، ما هم به اصرار حاج احمد، آقای خامنه‌ای را از آن منطقه دور کردیم و در سپاه دزلی مستقر کردیم.

بعد که به ارتفاعات دالانی برگشتیم، دیدیم عراق آن نقطه‌ی که آقای خامنه‌ای آنجا بود را بمباران کرده بود و به ارتفاع 6 یا 7 متر گود شده بود.

واقعاً شهدا اخلاص و انگیزه بالایی داشتند اما متأسفانه امروز مسئولین ما در خدمت به رزمندگان بی تفاوت هستند.

نظرات 2 + ارسال نظر
ابراهیم سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 18:06

عالی بود شیخ

سلام
خواهش میکنم حاجی...!!

یه ایستاده چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 18:44

من عاشق رهبر وانقلاب هستم انشاالله سایه ایشان همیشه بالای سر ما تا زمان ظهور حضرت مهدی باشد وچشم اون هایی که نمیتونن سلامتی ایشون را ببینند کور ما تا همیشه ایستاده ایم.

سلام
ان شاء الله
موفق باشید
التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد